جشنهای ایرانی...


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 619
نویسنده : نوری

جشن امردادگان

در هر ماه سی روز زرتشتیان هفتمین روز آن امرداد نام دارد. سوم امرداد (گاهشمار رسمی ایران) برابر با روز هفتم امرداد (در گاهشمار زرتشتی) جشن جاودانی و بی مرگی است که برای گرامیداشت منش و کُنش و خویش‌ کاری برگزار می شود.

واژه امرداد یعنی بی مرگی که امروزه به اشتباه تحت نام مردادگان، در بین مردم رایج است در حالیکه مرداد به معنی نیستی و مرگ است اما وقتیکه حرف الف در اول آن قرار می گیرد آن را نفی می کند و به بی مرگی و جاودانگی تغییر معنی می دهد. 
در دوران باستان و عصر ساسانی و پس از آن مراسم و آدابی در دشت و فضای باز انجام می شد. موبد اردشير آذرگشسب می نويسد كه چون امرداد ، فرشته جاودانی و بی مرگی است و در عالم جسمانی نگهبان نباتات و روييدنی ها می باشد، می توانيم به حدس قريب به يقين بگوييم كه پدران ما در اين روز به باغها و مزارع خرم و دل نشين دور از محوطه شهر مي رفتند و طی مراسمی اين جشن را با شادی و سرور در هوای پاک و در دامن طبيعت برگزار می كردند.

 

آداب و رسوم مردم تهران قدیم در شب یلدا

یلدای تهران قدیم با میوه‌های تازه فصل پاییز، میوه‌های خشک شده تابستان، آجیل مخصوص، شیرینی و هندوانه به صبح می‌رسید.

تهرانیان قدیم در همه اعیاد خود سنت حسنه جمع شدن افراد خانواده در منزل بزرگتر خانواده را منظور می‌داشتند و همه فرزندان خانواده در منزل مادر و پدر جمع می‌شدند.

از سنن یلدای تهران، صرف میوه‌های تابستانی از جمله هندوانه است که به دلیل نزدیکی این مراکز کشاورزی با تهران، میوه هندوانه در خوراکی‌های شب یلدای تهرانیان قرار گرفته‌است.ولی تهرانی‌ها شب یلدا را همه ساله جشن می‌گیرند تا سنت‌های زیبای قدیم در لابلای زندگی مدرنیته شهرنشینی‌شان حفظ شود.

قرن‌هاست که مردم تهران، آغاز زمستان را که برابر با شامگاه سی‌ام آذر و بامداد یکم دی است به نام شب یلدا یا شب چله بزرگ می‌شناسند.شب یلدا از دید مردم آن ایام، مظهر غلبه تاریکی و تباهی بر روشنایی بود، چراکه فردای شب یلدا، خورشید به‌عنوان نماد روشنایی دوباره متولد می‌شد.

در ایام بسیار دور، فردای شب یلدا در نزد تهرانیان و ایرانیان بسیار عزیز به حساب می‌آمد تا آنجا که سعی می‌کردند کار خطایی از آنها سر نزند و به همین دلیل آن روز جزو تعطیلات عمومی به‌حساب می‌آمد.

برخی مورخان بر این عقیده هستند که جشن یلدا متعلق به مسیحیان است، اما در اصل از ایران باستان گرفته شده است تا آنجا که قدمت آن را بیش از هشت هزار سال می‌دانند.

علی‌اکبر دهخدا مراسم شب یلدا را این‌گونه تعریف می‌کند:

«شب چله بلندترین شب سال است که ایرانیان آن را از دیرباز مبارک می‌دانستند. در این شب ایرانیان با گردآمدن دور آتش، رقص و پایکوبی این شب را جشن می‌گرفتند. آنگاه سفره‌ای فراخ و گشاده می‌گسترانیدند که روی آن آتشدان، عطردان و خوراکی‌های گوناگون ازجمله خوراکی‌های فصلی و خوردنی‌های غیرنوشیدنی مانند نان، شیرینی، حلوا و گوشت قربانی بود.»

شب یلدا در نزد تهرانیان قدیم، سمبلی از برکت، تندرستی،‌ فراوانی و شادمانی بود که خویشان، همسایه‌های خود را دعوت می‌کردند یا اینکه در منزل بزرگ‌تر خانواده جمع می‌شدند و بساط سوروسات از آجیل گرفته تا شیرینی، میوه مخصوصا هندوانه، انار و خربزه فراهم کرده و به خوشگذرانی و شب‌زنده‌داری می‌پرداختند.

هندوانه را از این جهت بر سر سفره می‌گذاشتند که به دلیل کروی‌بودنش، نمادی از خورشید است و همچنین انار نیز سمبلی از زایش به حساب می‌آید که با شکستن آن شادی را برای زندگی افراد به ارمغان می‌آورد.البته باید گفت اکثر میوه‌های موجود شب یلدا آن دوره، کثیرالدوله بودند که به نوعی از آن جادوی سرایتی نام می‌بردند که باعث برکت در زندگی می‌شد.

گرفتن فال حافظ نیز در چند سده اخیر به رسوم شب یلدای تهرانیان اضافه شد که مخصوصا دختران دم بخت خواهان گرفتن این فال بودند و بزرگان با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی یا پربودنش، آینده را پیش‌بینی می‌کردند.

جعفر شهری در کتاب تهران قدیم نوشته است:

«تهرانی‌ها با میوه‌های تازه فصل پاییز و میوه‌های خشک‌شده تابستان و آجیل از میهمانان پذیرایی می‌کردند و معتقد بودند که خوردنی‌های سفره شب یلدا مثل خوراکی‌های پای سفره هفت‌سین، می‌تواند طبیعت گرم را سرد طبیعت سرد را گرم کند به این صورت کسانی که از گرمی‌مزاج رنج می‌بردند، هندوانه و انار و کسانی که از سردمزاج بودن‌شان ناراحت بودند توت، کشمش و خرما می‌خوردند.»

‌آجیل شب یلدا نیز از دیگر تنقلات تهرانی‌ها بود که ترکیب آن نشانی از اعتقاد و تجربه اهالی تهران قدیم به خواص گوناگون میوه‌های خشک شده بود که به‌عنوان «آخشیج» (تضادها) کاربرد داشت.»از دیگر سرگرمی‌های خانواده‌های تهران در آن شب قصه‌گویی و داستان‌سرایی بزرگترهای خانواده برای کوچکترها پای کرسی بود؛ از جمله داستان‌هایی که در آن شب نقل می‌شد شامل قصه خیر و شر، سنگ صبور، ماه‌پیشونی و… بود.

این جشن باستانی در سال ۱۳۸۸ در فهرست میراث معنوی کشور با هدف حفاظت، ترویج و انتشار فرهنگی نیز با قدمتی بالای هشت هزار سال به ثبت رسید.


جشن بهمنگان

بهمنگان یکی از جشن‌های ایرانی در بهمن روز از بهمن ماه برابر با روز دوم بهمن است.

بهمن از واژه اوستایی وهومن Vohumana گرفته شده که با «اندیشه نیک»، «منش نیک» و «خرد سپندینه» (: «خرد مقدس») برابر نهاده شده است. ایرانیان، دهمین ماه سال و دومین روز از هر ماه را به نام وهومن نامگذاری کرده‌اند و آن‌را جشن می‌گیرند.

وهومن یکی از امشاسپندان نزدیک به درگاه اهورامزدا می‌باشد. زرتشت برای دریافت پیام‌های اهورایی از وهومن یاری می‌گیرد. پاسبانی چهارپایان سودمند در عالم جسمانی به این امشاسپند واگذار می‌شود. از این رو زرتشتیان در جشن بهمنگان یا بهمنجه که در روز بهمن از ماه بهمن واقع می‌شود از کشتار حیوانات سودمند و خوردن گوشت آنان خودداری می‌نمایند و برخی زرتشتیان، پرهیز از خوردن و کشتار را در تمام روزهای بهمن ادامه می‌دهند. در گاتها آمده‌است که اشوزرتشت به یاری مهین فرشته «بهمن» به پیامبری برگزیده شد. وهومن در جهان مینوی نماد منش نیک اهورامزدا است. و با خواست او، به اشوزرتشت روی می‌آورد و او را با گفتار و خواست اهورایی پیوند می‌دهد. در اوستا، بهشت خانه وهومن خوانده شده‌است و نیکوکاران در سرای وهومن (بهشت) به پاداش ایزدی می‌رسند. در نوشته‌های پهلوی چون دینکرد و بندهش، وهومن نخستین آفریده است. رستم شهزادی در کتاب «جهان‌بینی زرتشتی» می‌نویسد: «بنا به فرهنگ ایران باستان و آموزش‌های زرتشتی، منظور از یگانگی هستی، این است که در جهان هستی، حقیقت یکی است و سرچشمه‌ی وجود همان حقیقت یکتاست که اهورا یا «بود» نامیده شده است و همه‌ی موجودات نمودهایی از آن «بود» اصلی هستند و بازگشت همه‌ی نمودها به «بود» اصلی است.»

اسدی طوسی در سده‌ی پنجم، در کتاب «لغت فرس» در باره‌ی جشن بهمنگان، که آن را «بَهمَنجَنه» نامیده، می‌نویسد:
«جشنی است که دوم روز از بهمن ماه کنند و طعام‌ها سازند و بهمن سرخ و زرد بر سر کاسه‌ها نهند و ماهی و تره و ماست آرند.»
ابوريحان بيرونى در «آثار الباقيه عن القرون الخالیه» در مورد جشن بهمنجه چنين مى نويسد:
«روز دوم آن روز بهمن عيد است كه براى توافق دو نام آن را بهمنجه ناميده‌اند؛ بهمن نام فرشته‌ی موكل بر بهايم است كه بشر به آنها براى عمارت زمين و رفع حوايج نيازمند است و مردم فارس در ديگ‌هايى از جميع دانه‌هاى مأكول با گوشت غذايى مى‌پزند و آن را با شير خالص مى خورند و مى گويند كه حافظه را اين غذا زياد مى‌كند و اين روز را در چيدن گياهان و كنار رودخانه‌ها و جوى‌ها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزاندنى‌ها خاصيتى مخصوص است و بر اين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسب اين كارها را در اين روز انجام مى‌داد و سود اين اشياء در اين روز بيشتر از ديگر روزها است.»
نام این جشن را در سروده‌‌های فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی می‌توان یافت. فرخی می‌سراید:
فرخش باد و خداوندش فرخنده کناد
عید فرخنده و بهمنجنه و بهمن ماه

 

منوچهری نیز می‌سراید:
اورمزد و بهمن و بهمنجنه فرخ بود
فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجنه

و نیز، در جای دیگری می‌سراید:
رسم بهمن گیر و از سر تازه کن بهمنجنه
ای درخت ملک بارت عز و بیداری تنه

خروس پرنده‌ی ویژه‌ی بهمن؛ رنگ سپید، رنگ ویژه و گل یاسمن سپید هم گل ویژه‌ی امشاسپند بهمن است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



مطالب مرتبط با این پست :

بهترین ها از دنیای دف نوازي و موسيقي سنتي، دنياي هنر و هنرمندان

شما از 1 تا 20 چه نمره ای به وبسایت میدهید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پلاک 10 و آدرس plak10.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

 






RSS

Powered By
loxblog.Com